آمدم، نمی‌دانم...!

می‌خواهم بنویسم، اگر خدا بخواهد... از تلاش فرزندانم!

می‌خواهم بنویسم، اگر خدا بخواهد... از تلاش فرزندانم!

آمدم، نمی‌دانم...!

امید؛ حرکتِ زندگی است! پس با هوشمندی، حرکت

بایگانی

آقا عرفان وقتی بخواد کاری را بکنه،‌ تا اونو انجام نده ول کن نیس! بالاخره خودش از اول تا آخر کارش انجام داد، چون ما نمی‌خواستیم! اینم عکس کار ایشون

البته امیدوارم همین ارائه و جدیت در تمامی مراحل و زندگی ایشان ادامه داشته باشه.

حرف ج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۴
عرفان

بالاخره،‌ تصمیم بر آن شد که آقای عرفان رو هم ببریم پیست تا دلی از عزا در آورد! لذا با بر و بچه‌های جلسه قرآن، عازم پیست شدیم. در راه هم عرفان اصرار به داشتن تیوپ داشت که موفق هم شدیم یک تیوپ برای ایشان اجاره کنیم، بعدش هم کلی سر اینکه تیوپ را برنگردانیم با ایشون بحث‌ها داشتیم و...

پیست

پیست

اینقدر به این بچه خوش گذشت که تا خود اصفهان،‌ دائم ازمان تشکر می‌کرد.

اما یک اتفاق بد هم برای علیرضا افتاد، که خوشبختانه به خیر گذشته، فقط خراشی در گونه و روی سر او ایجاد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۰
عرفان

هرچه چشم به آسمان دوختیم،‌ خبری از بارش باران و برف در اصفهان نشد که نشد! (البته بارش مختصری داشتیم.)، در نتیجه مجبور به آبیاری باغ شدم (دو‌شنبه 96/11/16). البته پس بردن عرفان از درب مدرسه، راهی #باغ شدیم و در وسط #زمستان، هوایی بهاری را تجربه کردیم. اینم تعدادی از عکس‌های آن

باغ

باغ

عرفان هم پس از کلی آب بازی،‌ رفت داخل ماشین و خودش را سرگرم کشیدن نقاشی کرد.

باغ

باغ

باغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۰
عرفان

بالاخره بهمن‌ماه هم فرا رسید و علیرضا دوره‌ای جدید از زندگی خود را شروع نمود. در دانشکده فنی و حرفه‌ای امام خمینی(ره) میبد، زندگی در خوابگاه که خود تجربه‌ای است سخت برای کسی که اولین بار است از خانواده جدا می‌شود.

نمایی از خوابگاه میبد

خوابگاه امام حسین دانشگاه میبد

و ظهر هم بعد از خداحافظی راهی جاده میبد - ادرکان شدم، و در اردکان ضمن اقامه نماز در مسجد جامع هاشم شریف آباد اردکان و همچنین زیارت امامزاده هاشم شریف آباد اردکانی در کنار مسجد راهی اصفهان شدم

امامزاده سید هاشم شریف آباد اردکان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۱۳
عرفان

عرفان بسیار ناراحت به خانه آمده بود و گله‌مند از یکی از بچه‌های کلاس‌شان که رحل مقوایی او را قبل از این که به دست معلم‌شان برسد، پاره کرده‌ بود! حالا چرا؟ واقعاً نمی‌دانم!  حال عرفان با دلی غم زده ولی امیدوار و مصمم برای تهیه یک رحل محکم‌تر دیگه. در نتیجه تهیه فیبر و ساخت یک رحل با فیبر و رنگ آمیزی آقا عرفان


اینم عکس تهیه رحل قرآن با فیبر

رحل با فیبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۱۱
عرفان

در صفحه ۴۹ کتاب قرآن کلاس اول دبستان از بچه‌های خواسته شده با کمک معلم و یا بابا و مامان خود، یک رحل قرآن درست کنند. و بالاخر کاردستی رحل عرفان با همکاری بابا آماده شد.

مرحله اندازه گیری و برش

ساخت رحل ۱

مرحله چسباندن و نقاشی

ساخت رحل ۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۸
عرفان